تنها ریختن خون یک شخص بی گناه، قربانی محسوب نمی شود، گاه آسیب های روحی می تواند خیلی درد ناک تر از مرگ باشد. زنان در تمام سالهای جنگ در افغانستان، محراق توجه این درد ها بوده اند. هنوزگذشته ی نه چندان دور زنان، دست از سر شان بر نداشته، هنوز هم می شود سایه […]

تنها ریختن خون یک شخص بی گناه، قربانی محسوب نمی شود، گاه آسیب های روحی می تواند خیلی درد ناک تر از مرگ باشد.

زنان در تمام سالهای جنگ در افغانستان، محراق توجه این درد ها بوده اند.

هنوزگذشته ی نه چندان دور زنان، دست از سر شان بر نداشته، هنوز هم می شود سایه های آن را در رگه های از لایه های زندگی زنان دید؛ در میان خاطرات و ترس تجربه ی دوباره آن روزگار.

سایه هایی که با موسیقی دلخراش شلیک گلوله و ردپای شلاق بر جسم نحیف زنان همراه بود.

آنچه در زمان جنگ بر زنان گذشته را شاید تنها زنان بدانند.

زنانی که در آن روزگار دقیقا زیر بوق و کرنای جنگ، با بهترین سالهای عمر شان خداحافظی کردند.

سیما، زنی که در زمان جنگ، طعم شلاق را چشیده است.

او با گریه از خاطره های تخلش در دوره ی جنگ می گوید :” ظهر بود من چادری به سر خود داشتم رفته بودم به بازار نمی دانم چطور و چگونه شد، فقط یادم می آید که در کنار دیگر زنان چند شلاق را نوش جان کردم و دردش هنوز با من است و هر شب از خودم می پرسم چرا؟ مگر گناه ما چه بود؟”.

سیما می گوید ده سالش بوده که مجبورش ساختند ازدواج کند.

مجبورش ساختند با همان سن کم، چادر (برقع) بپوشد و از خانه بیرون نرود.

می گوید در تمام رویای کودکی اش خودش را دکتر تصور می کرده، آرزوهایی که آرزو باقی ماندند.

زندگی تنها برای زنان خانه دشوار نبود، زیرا زنانی که فعالیت داشتند، روزگار سخت تری را تجربه کردند.

ماه جبین، از روزهایی می گوید که مخفیانه به دختران، درس می داد.

او می گوید: “به شاگردان می گفتم وقتی می آیید به اینجا (صنف آموزشی) به هیچ کسی نگویید که درس خواندن می آیید بگویید قرآن شریف یاد می گیریم، چون اگر با خبر می شدن که من درس می دهم هم به من آسیب می رساندند هم به تمام شاگردانم و درب این مرکز را هم می بستند”.

ماه جبین می گوید هر روز تمام سالهای جنگ را با ترس از دست دادن یکی از عزیزانش سپری کرده است.

بسیاری از زنانی که امروزه شاغل هستند؛ کودکی و نوجوانی شان را در فضای باروت گذرانده اند.

فضایی که پیش از قلم، با لوله ی تفنگ آشنای شان کرد.

ثریا پاکزاد، یکی از زنان فعال در افغانستان می گوید در کودکی اش، زمانی که مخفیانه مکتب می رفت، شاهد مرگ مدیر مکتب شان بوده است.

ثریا می گوید: “کسی با تفنگچه فیر کرد فقط دیدیم که جسدش روی زمین افتاده و خون آلود است. هیچ دلیلی نزد یک دختر صنف سوم مکتب نبود که اینها کی هستند و چرا یک انسان را می کشند؟ بعد ها مشخص شد به دلیل اینکه این خانم یک زن متمدن بود و چادر نمی پوشید او را کشتند”.

ثریا می گوید پس از مرگ مدیر مکتب شان مجبور شدند با چادرهای کهنه و چپلی های پلاستیکی به مکتب بروند تا مبادا دیگران فکر کنند که اینها به مکتب می روند و مبادا به سرنوشت مدیر شان دچار شوند.

الهه ساحل، در کتابی بنام “مخاطره نویسی” به آنچه که بر زنان در دوره ی طالبان گذشته پرداخته است.

در این کتاب، درد ناک ترین خاطرات ۲۱ زن گرد آوری شده است.

او می گوید: “تمام خاطرات زنانی که در این کتاب گردآوری شده ناراحت کننده است اما در بین همه ی شان غمگین ترین خاطره مربوط به زنی می شود که بخاطر فعالیت های مدنی یک روز کامل در زندان بوده و بدترین لحظه ها را تجربه کرده است و در نهایت این زن مجبور شده کشور را ترک کند”.

الهه می گوید در زمانی که طالبان آمدند او ده ساله بود و در ختم دوره ی آنها ۱۷ سال داشته است.

او می گوید شیرین ترین روزهای عمرش در حبس خانگی سپری شده است.

دستکم دو دهه از آن زمان می گذرد اما هراس از دست دادن تمام دست آورد های سالهای پس از جنگ، هنوز در رگ رگ زنان کنونی احساس می شود.

زنان می گویند دیگر حاضر نیستند به عقب بر گردند و دوباره شاهد روزگار سیاه جنگ باشند.

سیما می گوید اکنون حاضر است که سلاح بر دست گیرد و دوشادوش سربازان این وطن بجنگد اما دیگر به هیچ عنوان نمی تواند بپذیرد که آن روزهای سیاه دوباره بر گردد.

ثریا اما راه حل مشکلات فعلی را در آتش بس می داند و بر این باور است که تا زمانی که آتش بسی در کار نباشد هیچ پیشرفتی بدست نخواهد آمد.

موضوعی که پیش از این حکومت افغانستان نیز بارها از گروه طالبان خواسته اما این گروه از قبول آن سر باز زده است.

آنچه می تواند، مرهمی بر این خاطرات تلخ باشد، آرامش و صلحی است که توقع می رود در گفتگوهای جاری بین طالبان و حکومت افغانستان روی آن بحث شود و بدون هیچ گونه آسیب به حقوق اتباع افغانستان بخصوص زنان، نتایج مثبتی حاصل شود.

دسته بندی: گزارش‌ها, همه, ویژه برچسب ها:

به اشتراک بگذارید :

مطلب قبل و بعد

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد