در طول تاریخ بشر، جنسیت عامل مهمی در شکل‌گیری نقش فرد در جامعه بوده است. جوامع بر اساس ساختارهای فرهنگی مختلفی که داشته‌اند، نقش‌های مختلفی را به مردان و زنان جامعه داده‌اند. نقش زنان اما در این روند همواره پایین‌تر از نقش مردان بوده است و زنان شاهد نابرابری بوده‌اند. در این میان افغانستان هنوز […]

در طول تاریخ بشر، جنسیت عامل مهمی در شکل‌گیری نقش فرد در جامعه بوده است. جوامع بر اساس ساختارهای فرهنگی مختلفی که داشته‌اند، نقش‌های مختلفی را به مردان و زنان جامعه داده‌اند. نقش زنان اما در این روند همواره پایین‌تر از نقش مردان بوده است و زنان شاهد نابرابری بوده‌اند. در این میان افغانستان هنوز هم درگیر انواع نابرابری‌های جنسیتی است. سوال اصلی اما این است که ریشه‌های نابرابری جنسیتی چه اموری هستند و چگونه می‌توان به سمت جامعه‌ای برابر حرکت کرد؟

برای کنکاش بیشتر بر سر این موضوع، گفتگویی داریم با بانو رویینا شهابی، نویسنده در حوزه‌ی فمینیسم و فعال حقوق زنان.

معراج: بانو شهابی خوش آمدید به برنامه و ممنون از وقت‌تان

شهابی: ممنون از شما

معراج: ابتدا خوب است بحث را با تعریف از نابرابری جنسیتی شروع کنیم. گرچند این تعریف واضح به نظر می‌رسد، اما برای شروع بحث خوب است که تعریفی از این واژه داشته باشیم.

شهابی: نابرابری جنسیتی همان چیزی است که کامل‌ترین مصداق آن در جامعه‌ی ما دیده می‌شود. لازم نیست دنبال تعاریف انتزاعی باشیم، جامعه‌ی افغانستان انواع مصادیق نابرابری جنسیتی را در خودش جای داده است.

مصداق بارز تبعیض همان دست دوم و جنس دوم انگاشتن زنان است. اینکه زنان همواره در موضع پایین‌تر قرار می‌گیرند. یعنی جامعه نگاهی از بالا به پایین به زن دارد و زن به دلیل تفاوت جنسیتی خود، شاهد این ضعف جایگاه می‌شود.

معراج: ما در جامعه‌ی خود با تبعیض نهادینه شده مواجه هستیم. مواردی که حتی در قانون ما وجود دارد و مصداقی از تبعیض است. دوست دارم نظرتان را در این چنین مواردی که در قانون وجود دارد نیز داشته باشم؟

شهابی: من فکر می‌کنم بیش از اینکه مشکل از قوانین باشد، مشکل از ساختار فرهنگی جامعه‌ی ما است. ریشه‌های فرهنگی نابرابری مهم‌تر از قوانین است، چون قوانین را هم مردمی می‌سازند که متاثر از فرهنگ جامعه هستند. اما در مورد قوانین هم مشکلات زیادی وجود دارد؛ به عنوان نمونه می‌توان به قوانین و شروط ازدواج اشاره کرد که در این قوانین، دست بازتری برای مردان حفظ شده است. یا مثلا می‌توان به مساله‌ی دریافت تذکره اشاره کرد. مثلا زنی که سرپرست خانه باشد و بخواهد با تذکره‌ی خودش برای فرزندش تذکره بگیرد، با مشکلات زیادی مواجه می‌شود.

معراج: تشکر از مثال‌های خوب‌تان. در میان صحبت‌های خود به ریشه‌های نابرابری جنسیتی اشاره کردید. می‌خواستم از شما بپرسم تا به صورت کلی مروری داشته باشید بر ریشه‌های نابرابری جنسیتی در افغانستان؟

شهابی: یکی از مهم‌ترین عوامل نابرابری جنسیتی، فرهنگ و سنت‌های افغانستان است. یعنی زندگی بر اساس الگوی روستایی. منظور من از روستا، یک جغرافیای مشخص نیست. بلکه منظور من مدل روستایی و قبیله‌ای زندگی است. یعنی مدلی که در آن مردسالاری حاکم است و زن در بهترین شکل ممکن، به عنوان (ناموس) توصیف می‌شود. زن در چنین جامعه‌ای، ناموس یک مرد است. اما باید گفت که زن ناموس هیچ کسی نیست. زن یک موجود مستقل است و خودش می‌تواند از خود نگهداری کند. زن نیازی به نگهداری دیگران ندارد. در چنین جامعه‌ای است که زن حقی برای تصمیم‌گیری ندارد، مثلا او در هنگام ازدواج حقی برای انتخاب ندارد. همینطور بعد از ازدواج هم حقی برای تصمیم‌گیری ندارد و تمام تصمیم‌های مربوط به او توسط مرد خانواده گرفته می‌شود. به همین جهت باید گفت فرهنگ سنتی افغانستان مهم‌ترین عامل در نابرابری جنسیتی است.

معراج: به تاثیر ساختار اقتصادی بر نابرابری جنسیتی اشاره نکردید، به نظرتان این عامل تا چه اندازه موثر است؟

شهابی: مطمئناً که ساختار اقتصادی جامعه از عوامل تاثیرگذار بر نابرابری جنسیتی است. زنی که از لحاظ مالی وابسته باشد و استقلال مالی نداشته باشد، نمی‌تواند استقلال شخصیتی داشته باشد و باید همواره فرمان‌بردار از کسی باشد که خرج او را می‌دهد. یا می‌توان به این مساله اشاره کرد که وابستگی مالی باعث آن می‌شود که زنان، خشونت‌های خانوادگی را تحمل کنند. زنی که از خود درآمد نداشته باشد، مجبور است به خاطر تامین نیازهای اولیه‌ی خود، از مرد فرمان‌برداری کند و چشم به روی خشونت‌هایی که علیه او می‌شود، ببندد.

معراج: شما در قسمتی از صحبت‌های خود، به ناآگاهی زنان از حقوق‌شان به عنوان یکی از عوامل رشد نابرابری جنسیتی اشاره کردید، دوست دارم این عامل را بیشتر توضیح بدهید

شهابی: بله مطمئناً. ابتدا باید به یک مساله اشاره کنم و آن هم اینکه سواد به معنای تحصیلات دانشگاهی نیست. من مخالف دانشگاه و درس رسمی نیستم، اما می‌خواهم بگویم که خواندن چپترهای دانشگاه به معنای با سواد شدن نیست. زنان زمانی به خودآگاهی می‌رسند که مطالبی فراتر از دانشگاه را مطالعه کنند. جامعه‌شناسی بخوانند، تاریخ بخوانند. بخوانند که در این افغانستان چه گذشته است، در حرم‌سرای شاهان درانی چه گذشته است و …. اما متاسفانه یا عده‌ی کتاب‌خوان‌ها کم است و یا هم اگر کتابی می‌خوانند، رمان عاشقانه می‌خوانند. درست است که رمان می‌تواند در واژه پردازی و ادبیات به فرد کمک کند، اما برای خودآگاهی به مطالعه‌ی کتاب‌هایی فراتر از رمان نیاز است. وقتی که زنان جامعه حقوق خود را درک نکنند، واضح است که حقوق آنان سلب می‌شود. مشکل اصلی ما در جامعه‌ی مردسالار، مردها نیستند، بلکه ناآگاهی زنان از حقوق‌شان است.

معراج: ممنون از شما. به عنوان سوال آخر می‌خواستم نظر شما را در مورد تبعیض مثبت بپرسم. به باور بسیاری می‌توان تبعیض را به عنوان یک راه حل برای نابرابری جنسیتی به کار برد. نظر شما در این مورد چیست؟ آیا می‌توان با تبعیض، تبعیض را از بین برد؟

شهابی: ببینید من اصلا با واژه‌ی تبعیض مثبت موافق نیستم. تبعیض خود معنایی منفی دارد و ترکیب این واژه با کلمه‌ی مثبت، به معنای اجتماع ضدین است. به هر حال این اصطلاح در جامعه‌ی پساطالبانی ما مد شده است و این تبعیض مثبت برای رشد زنان در نظر گرفته شده است.

اما جدای از واژه، همین راهکار برای کوتاه مدت شاید مفید بوده، اما دیگر فایده‌ای ندارد و بلکه نتیجه‌ای برعکس می دهد. این راهکار باعث آن می‌شود که عده‌ای از زنان به سواستفاده از این راهکار اقدام کنند و تلاشی برای پیشرفت خود انجام ندهند. نمی‌توان از سویی مدعی برابری شد و از سویی درخواست امتیاز بیشتر کرد. البته در یک دوره‌ی پساطالبانی بله موافق هستم که در آن زمان زنان نیازمند این راهکار بودند. اما در بلند مدت نه تنها مفید نیست، بلکه توهین برای یک زن است. من شخصا این را به خودم توهین می‌دانم که در یک رقابت و جلسه‌ی امتحانی، مثلا پنج نمره به من بخشش شود. این به معنای توهین به زن و جایگاه او است.

معراج: تشکر بانو شهابی از وقتی که گذاشتید.

گفتگوگردان: بانو زحل چشتی

دسته بندی: اجتماعی, فرهنگی, گفتگو نوشت, همه, ویژه برچسب ها:

به اشتراک بگذارید :

مطلب قبل و بعد

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد